ایلین در ابان ماه
اولای ابن باباجون زحمت کشیدن و ما رو به سفر شمال دعوت کردن تو راه خیلی خانم بودی و کلا خوابیدیییییییییییییییی هتل تو نور بود عالی بود رو به دریااااااااااااا خیلی خوب بود بردیمت لب ساحل کفشاتو پات کردم پیاده روی میکردی لبته به زور ای تنبلللللللللل اونجا چون زمینش تمیز نبود همش تو روروئک موندی یکی دو بارم رفتیم بیرون تو جنگل خیلی خوش گذشتتتتتت یه شب شماا گلاب به روتون خرابکاری کردیو دشکو ...... همه خراب شدددددددددد از دست توووووووو به همه چی دست میزدیییییییییی کلی فضولی کردی واسه خودت واست تو جنگل سوپ پختم به روش صحرایی اما مزه دود میداد و خیلی خوشت اومده بود موقع برگشت بابا میخواست بذارتت تو صندلیت یهو همونجوری کمرش گر...
نویسنده :
عسل
0:02